فسخ نکاح چیست و تفاوت فسخ نکاح با طلاق

عقد نكاح از عقود لازم است بنابراین در عقد نكاح، طرفين يا يكي از آنها نمي‌توانند حق فسخي براي خود قائل شوند اما موارد محدودی در اين زمينه وجود دارد.

برخلاف ساير قراردادها، به عبارت ديگر عقد نكاح از عقود لازم است و مصلحت و ضرورت استمرار، دوام و ثبات خانواده نيز اقتضاي اين را دارد، که قانونگذار با پیش بینی موارد فسخ نکاح براي جلوگيري از ضرر و زيان همسري كه در معرض عيوب موجب فسخ نكاح قرار مي‌گيرد، به طور صريح موارد را معين كرده است.

شرایط عمومی فسخ نکاح

  • رضایی بودن فسخ: رعایت ترتیبات و تشریفات که برای طلاق پیش بینی شده رعایت آن برای فسخ لازم نیست. فسخ نکاح نیز احتیاج به حکم دادگاه هم ندارد. اراده فسخ کننده باید از طریق مثلا اظهارنامه رسمی یا پست سفارشی ابراز شود.
    اگرچه برای ثبت انحلال نکاح در دفتر رسمی و شناسنامه رجوع به دادگاه لازم است. دارنده حق فسخ دادخواستی به انضمام دلائلش به دادگاه تقدیم می کند دادگاه بعد رسیدگی حکم به فسخ نکاح می دهد. حکم دادگاه اعلامیست یعنی دادگاه احراز می کند که انحلال ازدواج تحقق یافته است
  • فوری بودن فسخ: خیارات موجود در نکاح فوریست مبنای فوری بودن عرف است. اگر دارنده حق فسخ بعد از آگاهی از علت فسخ به فوریت حق خود را اعمال نکند خیار ساقط می شود. البته با علم به وجود خیار و علم به فوریت آن.
  • اسقاط حق فسخ: دارنده حق فسخ مانند هر خیاری میتواند آن را اسقاط کند یا ضمن عقد نکاح یا عقد دیگری اسقاط آن را شرط کند.
  • انتقال حق فسخ: فسخ نکاح حقی شخصی است و از طریق قرارداد یا ارث قابل انتقال به دیگری نیست.

طلاق و فسخ نگاه

طلاق و فسخ نکاح و دلایل تفاوتشان

  • فسخ نکاح تنها به اراده صاحب حق انجام می‌پذیرد. (ماده ۱۱۳۲ قانون مدنی)
  • طلاق عملی حقوقی است که انجام آن منوط به تشریفات خاص است، مثل اجرای صیغه مخصوص و حضور دو شاهد عادل (مرد)
  • به موجب ماده ۱۱۳۲ قانون مدنی، رعایت این ترتیب در فسخ نکاح شرط نیست.
  • طلاق در صورتی صحیح است که شرایطی خاص در زن موجود باشد (ماده ۱۱۴۰ قانون مدنی)
  • فسخ نکاح نیاز به این اقدام ندارد و رسیدگی دادگاه محدود به احراز وجود حق فسخ است و تکلیفی در باب اصلاح زوجین و ارجاع به داوری ندارد.
  • پیش از وقوع طلاق باید از دادگاه حکم یا اذن گرفته شود.
  • مواد ۱۱۵۲ و ۱۱۵۳ قانون مدنی فسخ نکاح در نکاح دائم و منقطع، یکسان است.
  • طلاق مخصوص نکاح دائم است، در حالی که فسخ ممکن است به وسیله شوهر یا زن واقع شود.
  • طلاق عمل حقوقی یک جانبه (ایقاع) است که به وسیله شوهر یا نماینده قانونی او (دادگاه) انجام می‌شود.

در طلاق رجعی شوهر می‌تواند در زمان عده به نکاح رجوع کند، اما در فسخ نکاح امکان رجوع وجود ندارد و تشکیل دوباره خانواده جز با نکاح جدید ممکن نیست. فسخ نکاح هر چند بار که بین زن و مرد اتفاق بیفتد، ایجاد حرمت نمی‌کند. با این اوصاف هم فسخ نکاح و هم طلاق، موجب انحلال عقد نکاح شده و از نظر عده زن بعد از انحلال، تفاوتی با هم ندارند..

باید توجه داشت که که خیار فسخ (اختیار بر هم زدن نکاح) فوری است و اگر طرفی که حق فسخ دارد، بعد از اطلاع از داشتن این حق، نکاح را فسخ نکند، خیار او ساقط می‌شود، به شرط آنکه علم به حق فسخ و فوریت آن داشته باشد.

تشخیص مدتی که برای امکان استفاده از خیار لازم بوده، به نظر عرف و عادت بستگی دارد (ماده ۱۱۳۱ قانون مدنی) همچنین خیار فسخ قابل اسقاط است اما به ارث منتقل نمی‌شود (ماده ۴۴۸ قانون مدنی) چرا که در اثر موت، نکاح منحل می‌شود و دیگر موردی برای فسخ آن یا به ارث رسیدن حق فسخ باقی نمی‌ماند.

فسخ نکاح نیاز به رضایت طرفین ندارد و کسی که حق فسخ دارد می‌تواند یک طرفه آن را انجام دهد. فسخ‌کننده باید بالغ، عاقل و رشید باشد.

طلاق

اقسام طلاق

طبق ماده ۱۱۴۳قانون مدنی طلاق دو قسم است: بائن و رجعی در طلاق بائن برای شوهر حق رجوع نیست. رجوع یک عمل حقوقی یک جانبه است که با هر لفظ یا فعلی که دلالت بر رجوع می کند انجام می شود.مشروط بر اینکه مقرون به قصد رجوع باشد. وضعیت حقوقی مطلقه رجعیه:نکاح با طلاق رجعی منحل نمی شود بلکه بعد انقضا عده نکاح نیز انحلال می یابد و تا زمانیکه زن در عده است حکم زوجه را دارد.

مشاوره حقوقی فوری

مشاوره تخصصی تلفنی و متنی آنلاین با وکلای سراسر کشور

انواع طلاق بائن

ماده۱۱۴۵ق.م در موارد زیر طلاق بائن است

  • طلاق که قبل نزدیکی واقع شود.
  • طلاق یائسه
  • طلاق خلع و مبارات مادام که زن رجوع به عوض نکرده باشد.
  • سومین طلاق که بعد از سه وصلت متوالی به عمل می آید اعم از اینک وصلت نتیجه رجوع باشد یا در نتیجه نکاح جدید.

آثار طلاق بائن

  • انحلال رابطه نکاح از تاریخ وقوع طلاق این انحلال به گذشته اثر ندارد برخلاف بطلان نکاح که به گذشته نیز اثر دارد.
  • حقوق و تکالیف زن و شوهر ساقط می شود.
  • اقامتگاه زن تابع اقامتگاه شوهر نیست.
  • بقا نام خانوادگی شوهر منوط به اجازه شوهر است (ماده۴۲ ثبت احوال)
  • زن در طلاق بائن نیز عده دارد لکن نباید فقط ازدواج کند در مدت عده و نفقه ندارد رجوع هم نمی تواند بکند.

آثار طلاق رجعی

  • مطلقه رجعیه در حکم زوجه است و تمام حقوق و تکالیف زوجه را دارد.
  • از هم ارث می برند.
  • مرد قبل پایان عده نمی تواند با خواهر او ازدواج کند.
  • در صورت رجوع رابطه ازدواج با کلیه اثاری که داشته ادامه خواهد یافت.

طلاق

عده نگه داشتن چیست؟

عده: مهلت و زمان شرعی است که رنگ قانونی به خود گرفته و بدین معنی می باشد که زن بعد از طلاق از همسر خود یا فوت همسرش می بایست و موظف است که مدتی را صبر کند و سپس مجاز است که مجددا ازدواج نماید. زن در نگه داشتن یا نداشتن عده اختیار ندارد و اراده مرد نیز در اینجا بی اثر است و احکام عده به طور آمره بر او تحمیل میگردد.

عده زن دارای انواع مختلفی است که هرکدام مدت متفاوتی دارند. در ذیل تمام انواع  آن به طور تفصیلی شرح داده شده است.

عده وفات

یعنی زمانی که زن باید منتظر بماند و ازدواج مجدد ننماید

چه در دائم چه در منطق در هر حال چهار ماه و ده روز است، مگر اینکه زن حامله باشد که در این صورت عده وفات تا موقع وضع حمل است، مشروط بر اینکه فاصله بین فوت شوهر و وضع حمل از چهار ماه و ده روز بیشتر باشد و الا مدت همان چهار ماه و ده روز خواهد بود

عده طلاق دائم و عده فسخ نکاح

سه طهر اعلام شده مگر در مورد زنانی که با اقتضای سن، عادت زنانگی نمی‌بینند که مدت عده آنان سه ماه می‌‌باشد.

عده طلاق منقطع یا عده زن صیغه شده

عده طلاق و فسخ نکاح و بذل مدت و انقضاء آن در مورد نکاح منقطع در غیر حامل دو طهر مقرر شده مگر اینکه زن باردار باشد یا زن با انقضای سن، عادت زنانگی نبیند که در این صورت ۴۵ روز است.

عده زن باردار

طبق ماده ۱۱۵۳ قانون مدنی، عده طلاق و فسخ نکاح و بذل مدت و انقضاء آن در مورد زن حامله تا وضع حمل است.

آیا رجوع قابل اسقاط است؟

رجوع یک حق و اختیار نیست که شوهر بتواند آنرا ساقط کند بلکه یک قاعده امری است که خلاف آن نمی شود عمل کرد علاوه بر آن با اسقاط رجوع و تبدیل شدن آن به عقد بائن حقوق زن مانند نفقه از بین میرود.

ثبت رجوع: ثبت رجوع در دفتر رسمی طلاق مانع صحت آن نیست البته که جرم است (حبس تا یک سال یا جزای نقدی از هفتاد هزار و یک تا سه میلیون ریال فقط مرد مکلف به ثبت رجوع است.

طلاق خلع ومبارات چیست؟

طلاق خلع: آن است که زن به واسطه کراهتی که از شوهرش دارد در مقابل مالی که به شوهرش می دهد طلاق میگیرد اعم از اینکه وجه مزبور معادل مهر باشد یا بیشتر و کمتر از آن. ۱۱۴۶ق.م

 طلاق مبارات: طلاق مبارات به معنی بیزار شدن است در این طلاق کراهت دو طرفه است. و تنها فرقی که با خلع دارد این است که عوض نباید زائد بر مهر باشد. عوض در طلاق خلع یا مبارات فدیه یا عوض نامیده می شود.

در طلاق خلع یا مبارات مادام که زن رجوع به عوض نکرده باشد یعنی مالی را که داده است را در خواست نکند طلاق بائن است و مرد حق رجوع ندارد. در صورت که در طلاق بائن یا رجعی رجوع مرد به طلاق ممکن نباشد زن نمی تواند به بذل رجوع کند.

زیرا موجب زیان مرد است. با توجه به تبصره ماده ۱۰۴۱ اصلاحی قانون مدنی که نکاح قبل بلوغ با اجازه ولی صحیح است. باید گفت طلاق آن نیز طلاق بائن است.

فسخ نکاه

سوالات مرتبط با طلاق و فسخ نکاح

طلاق به حکم دادگاه رجعی است یا بائن

  • اولا: طلاقی که با درخواست زن و به موجب حکم دادگاه واقع می شود اعم از اینکه خود شوهر طلاق داده باشد یا حاکم با توجه به دلائل زیر باین است البته که اصل بر طلاق رجعی است.
  • ثانیا: نظم عمومی ایجاب می کند که حق رجوع نداشته باشد.
  • اولا: با دادن حق رجوع به شوهر حکم دادگاه از بین می رود.
  • ثالثا: وقتی برای جلوگیری از ضرر زدن به زن طلاق خلع و مبارات که به اختیار شوهر است بائن است طلاق به حکم دادگاه نیز باید بائن باشد.
  • رابعا: اصل رجعی بودن طلاق مربوط به طلاق هایی است که با اختیار شوهر انجام می شود نه حکم دادگاه.

بطلان بذل موجب بطلان طلاق نمی شود مثلا بذل مالیات ندارد. در اینجا بذل مانند مهر است که با بطلان آن نکاح باطل نمی شود. در ازدواج بر خلاف سایر قراردادهای مالی خیار  غبن و شرط راه ندارد و فسخ نکاح شرایط ویژه ای دارد که با خیارات در قراردادها متفاوت است. مبنای فسخ جلوگیری از ضرر است.

آیا اگر قبل اعمال خیار، عیب از بین رود خیار باقی می ماند

مبنای خیار دفع ضرر است و با از بین رفتن عیب ضرر نیز از بین می رود پس خیار منتفی است. البته عده ای از اساتید معتقدند چون حق فسخ با عیب برای شخص بوجود آمده وجودش استصحاب می شود .

آیا تدلیس ثالث موجب حق فسخ برای فریب خورده است؟

هرگاه زن و شوهر دروغی نگفتند و تظاهری نکردند لکن غیر زن و شوهر مثلا مادر زن و پدر زن اوصاف خلاف واقع به دختر خود نسبت بدهند عده ای گفتند خیار فسخ وجود دارد و این دارای ایراداتی است.

ایراداتشان به شرح زیر است:

  • اولا فسخ باید به موارد مصرح در قانون محدود شود
  • ثانیا از قانون فهمیده میشود که تدلیس باید توسط دو طرف عقد انجام شود.
  • ثالثا اگر تدلیس بدان گونه باشد که صفت مورد ادعا مورد توافق طرفین نباشد موجب فسخ نیست حال که شخص ثالث صفتی را ادعا می کند چگونه می توان گفت که این صفت وارد قلمرو توافق زن و شوهر شده است.
  • رابعا موجب می شود همسری که هیچ تخلفی نکرده ازدواجش به سبب دروغ دیگری باطل شود.
  • خامسا مصلحت خانواده انجام فسخ در این حالت را تاب نمی آورد.

طلاق

موجبات فسخ نکاح

  1. عیوب زن و مرد:
    الف) جنون
    ب) عیب های محصور در قانون
  2. تدلیس
  3. تخلف از شرط صفت

در اینجا به توضیح موارد فسخ می پردازیم

عیوب-جنون: جنون به شرط استقرار اعم از اینکه دائمی باشد یا ادواری یکی از عیب های موجب فسخ است. لکن جنون باید مستقر باشد نه زودگذر. جنون مرد چه قبل ازدواج حادث شود چه بعد آن موجب خیار فسخ برای زن است اما جنون زن هنگامی موجب خیار است که در حال عقد ممکن باشد.

علت هم اینجا این است که با جنون زن مرد توانایی کار و پرداخت نفقه به او را دارد اما با جنون مرد زن از نفقه محروم می شود و اختیار طلاق هم ندارد که از دست او رها شود. همه ی اینها در صورتی است که به جنون عالم نباشد اگر می دانسته و اقدام به ازدواج کرده به ضرر خود عمل کرده است و خیاری ندارد.

عیوب ویژه مردان

ماده ۱۱۲۲قانون مدنی:

  1. خضاء (اخته بودن مرد)ا عم از اینکه مانع ایفا وظایف زن و شوهری باشد یا نه.
  2. عنن به شرط اینکه ولو یکبار عمل زناشویی را انجام نداده باشد.
  3. مقطوع بودن آلت تناسلی به اندازه ای که قادر به عمل زناشویی نباشد.

عیوب ویژه زنان

ماده۱۱۲۳ قانون مدنی:

  1. قرن
  2. جذام
  3. برص
  4. افضا
  5. زمین گیری
  6. نابینایی از هر دو چشم

تدلیس: ماده ۴۳۸ قانون مدنی: تدلیس عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله می شود.

طلاق

تدلیس در نکاح

آن است که با اعمال متقلبانه زن یا مرد نقص یا عیب خود را پنهان می کند یا به دروغ خود را دارای صفت کمالی معرفی می کند.مثلا مردی که خود را دکتری حقوق معرفی میکند یا زنی که خود را باکره معرفی می کند.


بیشتر بخوانید: قوانین طلاق در کشور های مختلف


در این موارد شخص فریب خورده می تواند نکاح را فسخ کند. در قانون عنوان تدلیس را برای فسخ نکاح نیاورده ولی گفته: هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده باشد و معلوم شود فاقد آن است فریب خورده دارای حق فسخ است.

خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده باشد یا عقد متبانیا بر آن واقع شده باشد. البته تدلیس زمانی است که شخص با سوءنیت طرف مقابل را فریب می دهد.

تدلیس ثالث همراه با تبانی طرفین

در این حالت ثالث طرف مقابل را فریب می دهد البته با تبانی با یکی از زن یا شوهر که در اینجا برخلاف تدلیس ثالثح ق فسخ محفوظ است.

سکوت درباره نقص

زن و مردی که راجع به نقصی که دارد سکوت می کند اگر آن نقص عادتا قابل مسامحه نباشد و با آگاهی از آن ازدواج صورت نمی گیرد مثلا چشم طرف مصنوعی باشد حق فسخ وجود دارد.

مطالبه خسارت

در نکاح ناشی از تدلیس فریب خورده می تواند طبق قواعد مسئولیت مدنی از مدلس مطالبه خسارت کند. اعم از اینکه از حق فسخ استفاده کند یا خیر. مثلا شوهری که با زنی ثیب (غیر باکره) به جای باکره ازدواج کند می تواند تفاوت بین مهر بکر و غیر بکر را بگیرد و اگر نداده می تواند مابه التفاوت را از مهر کم کند و بقیه را به زن بپردازد.

تفاوت طلاق و فسخ نکاه

خیار تدلیس بعد نزدیکی

زنی که مردش را فریب می دهد و عقد ازدواج واقع می شود و نزدیکی واقع می شود مرد برای خسارت می تواند مهریه را ندهد؟ عده ای از فقها میگویند برای خسارت می تواند مهر را تماما پس بگیرد و اگر نداده از پرداخت آن خودداری کند اما عده ای دیگر به علت محترم بودن وطی می گویند کمترین چیزی که می تواند مهر باشد به زن داده می شود و بقیه اش پس گرفته می شود.

ضمانت اجرای کیفری تدلیس

ماده۶۴۷تعزیرات: چنانچه هر یک از زوجین قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالی، تکمن مالی، موقعیت‌ اجتماعی، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هر یک از آن‌ها واقع شود مرتکب به حبس تعزیری از شش ماه تا دو سال‌ محکوم می‌گردد.

تخلف از شرط صفت:

هرگاه در زوجین صفت خاصی شرط شده باشد و بعد عقد معلوم شود که طرف فاقد آن وصف بوده طرف دیگر حق فسخ نکاح را دارد.

تفاوت تدلیس و تخلف از شرط صفت

در تدلیس طرف با سوءنیت و به قصد فریب عنوانی را که ندارد به خود منتسب میکند ولی در شرط صفت ممکن است بدون سوءنیت صفتی شرط شده باشد. مثلا دختری خود را باکره بداند ولی بعد ها معلوم شود که در اثر ورزش بکارتش را از دست داده است.

طلاق

طلاق

طلاق انحلال نکاح دائم است با رعایت تشریفات خاص: طلاق مختص ازدواج دائم است و عقد موقت (صیغه) با بذل مدت یا انقضاء مدت از بین می رود. طلاق ایقاع است. طلاق های توافقی، خلع یا مبارت نیز باز ایقاع هستند زیرا توافق زوجین شرط یا انگیزه طلاق می باشد و جدای از عقد است.

موجبات طلاق

موجبات طلاق یعنی چیزهایی که مجوز طلاق اند و با استناد به آن می شود طلاق گرفت.

  1. اولا مرد می تواند هر وقت بخواهد زن خود را طلاق دهد
  2. ثانیا زن در موارد خاصی میتواند از دادگاه تقاضا طلاق کند (مواد ۱۰۲۹ و ۱۱۲۹ و ۱۱۳۰)
  3. ثالثا زوجین با شرایط خاصی میتوانند درباره طلاق توافق کنند. (طلاق خلع و مبارات مواد۱۱۴۵و۱۱۴۶)
  4. رابعا موارد طلاق توافقی نیز در قانون حمایت خانواده آورده شده است.(مواد ۲۵ و ۲۶ و ۲۷)

طلاق به اراده مرد

مرد هر وقت بخواهد می تواند زن خود را طلاق دهد. و در این حالت باید تمام حق و حقوق همسر خود را پرداخت کند (مانند نفقه، مهریه، اجرت المثل ایام زندگی)

طلاق

طلاق به درخواست زن

ماده ۱۱۲۹و۱۱۳۰موجباتی را برای طلاق به درخواست زن مقرر داشته است که عبارت است از:

الف) استنکاف شوهر از دادن نفقه: در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه و عدم امکان اجرای حکم محکمه و الزام او به دادن نفقه، زن می تواند برای طلاق به حاکم رجوع کند.

در صورتی که دادگاه حکم انفاق به سود زن صادر کند و با وجود صدور اجرائیه علیه شوهر حکم اجرا نشود، زن می تواند از دادگاه تقاضای طلاق کند و دادگاه شوهر را اجبار به طلاق میکند. اگر شوهر طلاق نداد قاضی یا نماینده او به جای شوهر، اقدام به طلاق و امضای سند آن میکند.

منظور از نفقه که مجوز طلاق است فقط نفقه آینده است زیرا اولا نفقه گذشته همچنان دینی بر عهده شوهر است ولی نفقه حقیقی اطلاق نمی شود زیرا نفقه به آنچه که برای گذران زندگی لازم است گفته میشود ثانیا مصلحت اجتماعی اقتضا میکند که موارد طلاق محدود باشد ثالثا مبنای طلاق در مورد استنکاف شوهر از دادن نفقه عدم امکان ادامه زندگی زناشویی است واین امر فقط در مورد نفقه آینده صدق میکند.

ب) عسر و حرج: عسر و حرج به معنای مشت شدید است.طبق ماده۱۱۳۰قانون مدنی:در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد وی می تواند به حاکم شرع رجوع و تقاضای طلاق کند. چنانچه عسر و حرج در محکمه ثابت شود دادگاه میتواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می شود.

ج) غیبت شوهر بیش از چهار سال: طبق ماده۱۰۲۹قانون مدنی: هرگاه شخصی چهار سال تمام غایب مفقود اثر باشد زن او می تواند تقاضای طلاق کندو در این صورت با رعایت ماده ۱۰۲۳ حاکم او را طلاق می دهد با توجه به ماده ۱۰۲۳ دادگاه هنگامی می تواند حکم طلاق صادر کند که بعد دریافت درخواست طلاق در یکی از جراید و یکی از روزنامه های کثیر الانتشار سه دفعه هر کدام به فاصله یک ماه آگهی کند و اشخاصی که ممکن است از غایب خبر داشته باشند را دعوت کند.

هرگاه یک سال از تاریخ انتشار اولین آگهی بگذرد و حیات غایب ثابت نشود دادگاه حکم طلاق صادر میکند. بنابراین قبل از گذشت لااقل پنج سال از تاریخ آخرین خبر غائب دادگاه نمی تواند حکم طلاق به علت غیبت شوهر صادر کند.

 زنی که شوهرش غایب مفقود بوده باید عده وفات نگه دارد.

د) وکالت زن در طلاق: ممکن است ضمن عقد نکاح یا ضمن عقد لازم دیگری شوهر به زن وکالت برای طلاق دهد. ماده۱۱۱۹ق.م

وکالت مطلق یا عام در طلاق: آیا می شود وکالت مطلق باشد مانند اینکه شرط شود زن از طرف شوهر وکیل و وکیل توکیل است که هر وقت بخواهد خود را مطلقه کند؟ بله فرقی بین توکیل زن و غیر او نیست و همانطور که شوهر می تواند به شخص دیگر وکالت برای طلاق بدهد به زن خود نیز میتواند وکالت عام یا مطلق دهد.

فسخ نکاه

توافق زوجین

در فقه امامیه و قانون مدنی از طلاق خلع و مبارات بحث شده است که نوعی طلاق با توافق طرفین است. در طلاق خلع و مبارات زن که کراهت دارد مالی را به شوهر می دهد و از این راه موافقت او را برای طلاق جلب می کند.

عده ای میگویند که طلاق ناشی از اراده مرد است و توافقی نیست این نظر مبتنی بر یک مفهوم مضیق از توافق است لکن اگر مفهوم گسترده تری برای توافق زوجین قائل شویم خلع و مبارات ایقاع با توافق است .

تشریفات طلاق: طلاق شرایط دارد برخی شرایط شکلی است و برخی مربوط به ماهیت آن است. عدم رعایت تشریفات طلاق موجب بطلان است.

شرایط اساسی طلاق

 الف)وجود اراده و منجز بودن آن

طلاق باید با قصد و اراده باشد طلاق در حالت مستی و خواب باطل است. طلاق دهنده باید جاذم و قاطع باشد و طلاق معلق به شرط باطل است. لازم نیست شوهر اراده خود در مورد طلاق را شخصا اعلام کند اصولا هم افراد عادی نمی توانند صیغه طلاق را جاری کنند و به سردفتر وکالت می دهند. اگر زن وکالت در طلاق داشته باشد عزل وکیل مادام که نکاح باقیست ممکن نخواهد بود.

طلاق اکراهی: شوهری که از روی اکراه زنش را طلاق می دهد وضعیت طلاقش چگونه است؟ عده ای بر این عقیده اند همانطور که در معاملات اکراه موجب عدم نفوذ است طلاق اکراهی نیز باید غیر نافذ باشد اما طبق نظر اکثریت طلاق اکراهی باطل است.

ب)اهلیت

طلاق دهنده باید بالغ و عاقل باشد سن بلوغ در دختران ۹ و در پسران ۱۵ سال است. صغیر با اجازه ولی و قیم نیز نمی تواند زنش را طلاق بدهد مجنون نیز خودش نمی تواند طلاق بدهد لکن قانونگذار به ولی یا قیم مجنون اختیار داده که با رعایت مصلحت مولی علیه زن او را طلاق دهد.

۱۱۳۷ق.م: ولی مجنون دائمی میتواند در صورت مصلحت مولی علیه زن او را طلاق دهد ولی اعم از ولی قهری، وصی و قیم است. قانون امور حسبی راجع به قیم یک شرط دیگر را نیز اضافه کرده که هرگاه طلاق زوجه مجنون لازم باشد قیم به پیشنهاد دادستان و تصویب دادگاه طلاق می دهد. همه ی اینها راجع به جنون دائمی است.

لکن اگر جنون ادواری باشد نه ولی قهری نه وصی نه قیم نمیتواند طلاق دهد و شخص مجنون خودش در حالت افاقه این کار را می کند.

شخص سفیه حجرش محدود به امور مالی است و طلاق غیر مالی است شخصا می تواند طلاق بگیرد.

فسخ نکاه

شرایط زن(مطلقه)

قصد و رضا و اهلیت در زن شرط نیست زیرا طلاق ایقاعی از طرف مرد است. لکن طلاق باید در حالت پاکی زن باشد و همچنین باید از زمان پایان عادت زنانگی تا طلاق بین زن و شوهر نزدیکی نباشد.(طهر غیر مواقعه)

  1. طلاق در حالت عادت عادت زنانگی و نفاس باطل است. نفاس حالتی است که هنگام زایمان و مدتی بعد از زایمان حداکثر ۱۰ روز است
    ۱۱۴۰: طلاق زن درمدت عادت زنانگی یا در حال نفاس صحیح نیست مگر اینکه زن حامل باشد. یا طلاق قبل از نزدیکی با زن واقع شود یا شوهرغائب باشد بطوری که اطلاع از عادت زنانگی بودن زن نتواند حاصل کند.
  2. در طلاق قبل از نزدیکی پاکی زن شرط نیست
  3. اگر شوهر غائب باشد به طوری که اطلاع از عادت زنانگی بودن زن نتواند حاصل کند.

تشریفات اجرای صیغه طلاق

طلاق باید به صیغه طلاق و با حضور دو نفر مرد عادل که طلاق را بشنوند واقع گردد. احتیاط در استفاده از لفظ عربی است ولی در هیچ یک از عقود و ایقاعات شرط نشده که حتما عربی باشد.

هرگاه مرد نتوان صیغه طلاق را اجرا کند وکیل می گیرد غالبا به دفتر خانه وکالت می دهند. شخص نمیتواند در یک جلسه زنش را دو یا سه طلاقه کند هرچند بار که صیغه طلاق را تکرار کند.

جرم بودن عدم ثبت طلاق

عدم ثبت طلاق در دفتر رسمی موجب بطلان آن نمی شود. عدم ثبت طلاق جرم است. ماده ۶۴۵ تعزیرات برای عدم ثبت طلاق مجازات حبس تعزیری تا یک سال معین کرده است.

البته که با ماده ۳ قانون وصول برخی از درامد های دولت (هرگاه حداکثر مجازات بیش از۹۱ روز و حداقل آن کمتر از این باشد دادگاه مخیر است که حکم به بیش از سه ماه حبس یا جزای نقدی از هفتاد هزار ویک ریال تا سه میلیون بدهد. پس می توان گفت مجازات عدم ثبت طلاق حبس تا یک سال یا جزای نقدی از هفتاد هزار و یک ریال تا سه میلیون ریال است.

فسخ نکاه

اجرای صیغه طلاق و ثبت آن

اجرای صیغه طلاق و ثبت این واقعه در دفتر رسمی وقتی امکان پذیر است که زوج، حقوق شرعی و قانونی از قبیل مهریه و نفقه را بپردازد.

البته که استثناتی دارد به شرح زیر:

  1. معافیت شوهر از پرداخت فدیه در طلاق خلع و مبارات شوهر در طلاق خلع و مبارات در حد چیزی که به او بذل شده است چیزی به زن نمی پردازد
  2. معافیت شوهر از پرداخت حقوق شرعی و قانونی در صورت رضایت زوجه
  3. معافیت شوهر در صورت صدور حکم قطعی اعسار

چنانچه حکم اعسار به مرحله قطعیت برسد وی از پرداخت فوری حقوق شرعی و قاونی معاف می گردد. به هر حال اعسار شوهر مانع اجرای صیغه طلاق و ثبت آن نخواهد بود.

تشریفات خاص طلاق رجعی

تبصره ۴ ماده واحده طلاق

الف)ارائه گواهی کتبی اسکان زوجه مطلقه در منزل مشترک زوجین تا پایان عده: از کلمه زوجه مطلقه چنین معلوم می شود که ارائه گواهی اسکان بعد از اجرای صیغه طلاق مد نظر است و در صورتی است که زوجه به علت خوف مسکن علیحده اختیار نکرده باشد.

ب)تنظیم صورت مجلس وقوع طلاق: در طلاق رجعی بعد وقوع طلاق صورت جلسه ای تنظیم می شود ولی این صورتجلسه قبل از پایان عده به ثبت نمی رسد یعنی ممکن است صورت مجلس طلاق در اثر رجوع باطل شود.

صورت جلسه تکمیلی طلاق باید به امضا زوجین و حکمین و عدلین و سردفتر برسد. اینجا از صورت جلسه تکمیلی سخن گفته در حالی که امضا صورت مجلس اصلی بیشتر قابل توجیه است.

هرگاه طلاق به اراده زوج باشد و زن صورت مجلس طلاق را امضا نکند تکلیف چیست؟ در این فرض امضا زوجه اثری ندارد و و در صورت امتناع با اذن حاکم طلاق ثبت خواهد شد. (الحاکم ولی ممتنع)

حق الزحمه زن بعد از احراز عدم امکان سازش

بعد طلاق زن حق دارد حق الزحمه کارهایی که شرعا موظف نبوده را دریافت کند. تکلیف دادگاه بدوا کوشش در سازش جهت تامین حقوق زوجه است اگر تصالح برقرار نشد دادگاه راجع به امور مالی تصمیم قانونی اتخاذ می کند.

اگر قراردادی در زمینه امور مالی بین زوجین سابق تنظیم نشده باشد هرگاه طلاق به درخواست زوجه نباشد و زن در خصوص وظایف همسری یا سوءاخلاق تخلف نکرده باشد.

دادگاه به ترتیب زیر عمل میکند:

  • برای کارهایی که شرعا وظیفه او نبوده است و او به دستور زوج و با عدم قصد تبرع انجام داده است دادگاه با جلب نظر کارشناس زوج را ملزم به پرداخت می کند.اصل نیز بر عدم تبرع زوجه است و نیازی به اثبات ندارد.البته قانون مشخص نکرده انجام چه کارهایی شرعا وظیفه زوج بوده.
  • در غیر موارد بند الف، یعنی در صورتی که زن نتواند اجرت المثل کار های خود را بدست آورد با توجه به سنوات زندگی مشترک و نوع کار هایی که انجام داده دادگاه مبلغی از باب بخشش(نحله) تعیین میکند. (بخشش اجباری ناشی از زندگی مشترک). اگرچه نوع اشتغال زن در منزل شوهر و قدرت مالی شوهر ملاک تعیین کننده مقدار مالی است که شوهر باید بپردازد ولی باید ضابطه دقیق تری در نظر گرفته شود.

برای تامین حقوق زن به ضوابط حقوقی دیگر نظیر قاعده لاضرر و قاعده تسبیب نیز میتوان رجوع کرد.

فسخ نکاه

گواهی وجود یا عدم جنین

طبق تبصره۷ ماده واحده باید گواهی وجود یا عدم جنین از پزشک ذیصلاح اخذ گردد. قانون زمان دقیق تحویل این گواهی را مشخص نکرده است. البته شایسته است که این گواهی همراه درخواست طلاق یا لااقل قبل از تصمیم گیری داوران به دادگاه ارائه شود.

اگر درخواست طلاق به تقاضای زن باشد زن باید گواهی را ارائه دهد و در صورتی که شوهر خواهان طلاق باشد و زن با آزمایش موافقت نکند دادگاه او را مکلف به قبول آزمایش می کند. و در صورت استنکاف زن داوران می توانند بدون اخذ گواهی تصمیم بگیرند.

طلاق زن حین بارداری: مطابق قانون مدنی بارداری هم نمی تواند ایجاد مانعی کند هنگام طلاق زوجه فقط پایان عده او تا زمان وضع حمل می باشد و نفقه زوجه نیز تا وضع حمل بر عهده شوهر است. از نظر فقهی و شرعی نیز طلاق زن حامله صحیح است.

نحوه ی عملی طرح دعوی طلاق

امروزه مراحل طلاق به این صورت است که اگر مردی بخواهد همسر خود را طلاق بدهد باید به دادگاه رجوع و دادگاه با ارجاع اختلاف به داوری اقدام به صلح بین زوجین خواهد کرد همان‌گونه که قانونگذار در ماده ۲۷ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۱ بیان نموده، در کلیه موارد درخواست طلاق به جز طلاق توافقی ارجاع به داوری از ضروریات می‌باشد، پس از صدور قرار ارجاع امر به داوری هریک از زوجین مکلفند ظرف یک هفته از تاریخ ابلاغ یک نفر از اقارب خود را که متأهل بوده و حداقل سی سال داشته باشد و آشنا با مسائل شرعی، خانوادگی و اجتماعی باشد به عنوان داور معرفی نمایند و در صورت امتناع از معرفی داور یا عدم توانایی دادگاه، خود یا به درخواست هر یک از طرفین به تعیین داور مبادرت می‌نماید.

در معرفی داور از طرف زوجین در صورتی که محارم زوجه که همسرشان فوت کرده باشد یا از هم جدا شده باشند در صورت وجود سایر شرایط داوری به عنوان داور پذیرفته می‌شود، همان‌گونه که در ماده ۲۸ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۱ و تبصره ۱ و تبصره ۲ آن با همین مضمون ذکر گردیده است.

بعد از معرفی داور و اظهارنظر ایشان مبنی بر عدم سازش زوجین، گواهی عدم امکان سازش از طرف دادگاه صادر و برای تسلیم به دفتر رسمی ازدواج و طلاق پس از تاریخ ابلاغ رأی قطعی یا قطعی شدن رأی سه ماه اعتبار دارد که به موجب این گواهی صیغۀ طلاق جاری و ثبت می‌گردد و قانون‌گذار در ماده ۲۹ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۱ تصریح نموده، دادگاه ضمن رأی خود با توجه به شروط ضمن عقد و مندرجات سند ازدواج تکلیف جهیزیه، مهریه و نفقه زوجه، اطفال و حمل را معین و همچنین دادگاه باید با توجه به وابستگی عاطفی و مصلحت طفل، ترتیب، زمان و مکان ملاقات وی با پدر و مادر و سایر بستگان را تعیین کند. ثبت طلاق موکول به تأدیه حقوق مالی زوجه است.

طلاق در صورت رضایت زوجه یا صدور حکم قطعی دایر بر اعسار زوج یا تقسیط محکوم به نیز ثبت می‌شود. در هر حال هرگاه زن بدون دریافت حقوق مذکور به ثبت طلاق رضایت دهد می‌تواند پس از ثبت طلاق برای دریافت این حقوق از طریق اجرای احکام دادگستری مطابق مقررات مربوط اقدام کند

فسخ نکاه

طبق قانون مدنی زن از سه طریق می‌تواند به طلاق دست یابد

  1. جلب موافقت شوهر با دادن مقداری مال به او (طلاق خلع): اگر زنی به هر دلیل از شوهرش ناراضی باشد و به عبارتی «کراهت» داشته باشد، با توجه به اینکه اختیار طلاق با مرد است، با دادن مالی به شوهرش که می‌تواند این مال قسمتی یا تمام مهریه‌اش باشد نظر و موافقت او را برای طلاق جلب کند.
    قانون مدنی از این نوع طلاق به عنوان طلاق «خلع» نام می‌برد و برای مرد در این نوع طلاق حق رجوع نیست. این نوع طلاق شایع‌ترین نوع طلاق است. اکثر زنان برای اینکه بتوانند همسران خود را راضی به طلاق کنند تمام یا قسمتی از مهریه خود را می‌بخشند.
  2. مراجعه به دادگاه و درخواست طلاق: در این نوع طلاق زن باید جهات قانونی درخواست خود را که قانون مشخص کرده است.

در دادگاه ثابت کند که این موارد عبارتند از:

الف) عسر و حرج زن: قانون مدنی در ماده ۱۱۳۰ به زن این حق را داده است در صورتی که ادامه زندگی برای وی با مشقت همراه باشد، مشمول عسر و حرج قرار گرفته و از دادگاه درخواست طلاق نماید.

تبصره این ماده مصادیق عسر و حرج را بر شمرده است که اهم آن عبارتند از:

  1.  ترک زندگی خانوادگی از سوی زوج، حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه؛
  2.  اعتیاد مرد به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلاء وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد؛
  3.  محکومیت قطعی زوج به حبس ۵ سال یا بیشتر؛
  4.  ضرب و شتم یا هرگونه سوء رفتار مستمر زوج، که عرفاً با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد؛
  5.  ابتلای زوج به بیماری‌های صعب‌العلاج روانی یا هر عارضۀ صعب‌العلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل کند.

باید توجه داشت مواردی که قانون از آن‌ها نام برده، حصری نیست و تنها مصادیقی از عسر و حرج است. بار اثبات هریک از این موارد بر دوش زوجه است.

ب) غیبت شوهر بیش از چهار سال: بر اساس ماده ۱۰۲۹ قانون مدنی: هرگاه مرد، چهار سال تمام غایب مفقودالاثر باشد، زن او می‌تواند تقاضای طلاق کند. در این صورت با رعایت ماده ۱۰۲۳ قانون مدنی حاکم او را طلاق می‌دهد.

مطابق ماده ۱۰۲۳ قانون مدنی، در این حالت طی ۳ نوبت آگهی هریک به فاصلۀ یک ماه در جراید محل و یکی از روزنامه‌های کثیرالانتشار منتشر می‌کند، هرگاه یک سال از تاریخ اولین اعلان بگذرد و حیات غایب ثابت نشود حکم موت فرضی در مورد او صادر می‌شود.

ج)امتناع شوهر از دادن نفقه یا عجز از پرداخت (ماده ۱۱۲۹ قانون مدنی): در صورتی که زن بتواند عدم پرداخت نفقه را در دادگاه ثابت کند، دادگاه شوهر را اجبار به طلاق خواهد کرد و اگر شوهر حکم دادگاه را اجرا نکند و زن را طلاق ندهد قاضی یا نمایندۀ او به جای شوهر اقدام به طلاق و امضای سند خواهند کرد. ا

ثبات عدم پرداخت نفقه یا عجز از آن، یکی از بحث‌ انگیزترین مسائل قضائی دادگاه خانواده است؛ زیرا زن با توجه به نفقه گذشته و بیم از آینده به دادگاه مراجعه می‌کند؛ اما منظور از نفقه‌ای که خودداری از پرداخت آن ضمانت اجرای طلاق را به همراه دارد اختلاف‌ نظر وجود دارد، بعضی نفقه را شامل نفقه گذشته و آینده می‌دانند و برخی آن را به نفقۀ آینده محدود کرده‌اند و معتقدند نفقۀ گذشته دینی است مانند بقیه دیون بر عهدۀ شوهر؛ اما در صورتی که شوهر حاضر به پرداخت نفقۀ آینده باشد، مانعی برای ادامه زندگی زناشویی وجود ندارد.

فسخ نکاه

توسل به شروط ضمن عقد نکاح و گرفتن وکالت برای طلاق

 ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی عنوان می‌کند طرفین عقد ازدواج می‌توانند در ضمن عقد نکاح هر شرطی را که مخالف مقتضای عقد نکاح نباشد بگذراند؛ بنابراین، زوجه می‌تواند در ضمن عقد، شرایطی را بر شوهر بار کند که در صورت تخلف مرد، وی حق وکالت در طلاق داشته باشد که در صورت تخلف زوج از این شروط، زوجه می‌تواند با مراجعه به دادگاه ضمن اثبات تخلف زوج، از حق وکالت خود مبنی بر طلاق استفاده نماید.

در حال حاضر در قباله‌های ازدواج مطالبی تحت عنوان شرایط ضمن عقد چاپ شده که اکثر آن‌ها یا از ماده ۸ قانون حمایت از خانواده ۱۳۵۳ گرفته شده یا در ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی مذکور مصادیق عسر و حرج آورده شده است

طلاق توافقی چیست؟

ساده‌ترین شکل وقوع طلاق، زمانی است که زن و شوهر بر مسئله طلاق توافق داشته باشند و دیگر مایل به ادامه زندگی با هم نباشند. در طلاق توافقی زوجین هر دو متقاضی طلاق بوده و در کلیه امور با یکدیگر توافق نموده‌اند که باید با مراجعه شخصی به دادگاه خانواده یا وکلای آنان اعلام توافق خود را در اموری همچون وصول یا بذل مهریه، نفقه ایام عده و حضانت فرزند بعد از طلاق، ملاقات فرزند، شیوه استرداد جهیزیه و سایر حقوق دوران زوجیت را کتباً نوشته و جهت ضبط در پرونده به مرجع قضائی تقدیم نمایند نظر به اینکه اجرا شدن صیغۀ طلاق نیازمند گواهی عدم امکان سازش است.

دادگاه ضمن بررسی موضوعات، مسئله را به مرکز مشاوره خانواده ارجاع داده و پس از کسب نظر آن مرکز مبادرت به صدور حکم می‌کند. مطابق با قوانین طلاق در ایران موضوع به مشاوره ارجاع و مشاوران سعی در ایجاد سازش میان زوجین می‌نمایند و چنانچه موفق به این کار نشوند با اعلام مراتب به دادگاه خانواده، گواهی عدم امکان سازش صادر خواهد شد تا با مراجعه به یکی از دفاتر ثبت طلاق، حکم صادره اجرا و صیغۀ طلاق جاری شود.

دادگاه هنگام صدور گواهی عدم امکان سازش باید اطمینان حاصل کند که زن باردار نیست یا با اقرار خود زوجه یا به وسیلۀ پزشک معتمد (معمولاً پزشکی قانونی) موارد فوق‌الذکر در مواد ۸ و ۹ و ۱۰ آیین‌نامه اجرایی قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۱ و مواد ۲۵، ۲۶ و ۲۷ قانون حمایت از خانواده مصوب ۱۳۹۱ تصریح گردیده است.

۱
۲
۳
۴
۵
میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای
1 نظر
  1. mahdiw0 می گوید

    اطلاعاتتون کامل بود ممنون از سایت خوبتون

زمان پاسخ به دیدگاه شما از طرف وکلای سایت وکیل تاپ ۴۸ ساعت می باشد. درصورت نیاز به مشاوره فوری حقوقی میتوانید از این لینک نسبت به پرسش سوال خود اقدام کنید.



سوالات خود را از ما بپرسید

وکلای پایه یک ما اماده پاسخ به سوالات شما هستند