حق مالکیت چیست و در قانون اساسی چگونه است؟
به وجود رابطهای که بين شخص با شی يا وسيلهای مادی (خانه، ماشين و…) وجود دارد، «رابطه مالکيت» (ملکيت) گفته میشود. در صورتی قانون این رابطه را معتبر می داند و از آن حمایت می کند که از راه مشروع و درست، ایجاد شده باشد. حمايت از مالک در برابر غاصب (کسي که مال را از سلطه مالک در ميآورد يا مانع استفاده او از مال خود ميشود) نمونه ای از حمایت قانون از مالک می باشد.
به حقی که به مالک شي داده ميشود به واسطه رابطه مالکيت که هرگونه استفاده را از اموال تحت سلطه بدون داشتن مزاحم يا محروم شدن از حق قانوني خود، داشته باشد (حق مالکيت) گفته می شود.
مالکیت به عنوان کامل ترین حق عینی، به موجب قانون اساسی دارای سه ویژگی شاخص می باشد.
ویژگی حق مالکیت براساس قانون اساسی
- الف) مطلق بودن مالکیت
یعنی مالک می تواند هرگونه انتفاعی از ملک خود ببرد و هر تصرفی در آن انجام دهد.
مطابق ماده ۳۰:
هر مالکی نسبت به مایملک خود حق همه گونه تصرف و انتفاع دارد، مگر در مواردی که قانون استثناء کرده باشد.
مطلق بودن مالکیت: مفهوم دیگری را نیز دربرمی گیرد و آن این است که مالکیت چون از حقوق عینی است، دربرابر همه قابل استناد می باشد.
اگرچه امروزه اطلاق حق مالکیت با استثنائات فراوان مواجه شده است و قوانین متفاوتی آن را محدود کرده است: مانند قوانین اصلاحات ارضی، قانون زمین شهری، قانون روابط موجر و مستاجر سال ۵۶ و لایحه قانونی نحوه خرید و تملک اراضی و املاک برای اجرای برنامه های عمومی، عمران، نظامی دولت.
متصرفات مالک تا چه حد وحدودی می تواند باشد؟
قاعده مندرج در ماده ۳۰ ق.م (مطلق بودن مالکیت) به اصل تسلیط معروف شده که این قاعده جهت برقراری عدالت اجتماعی، نظم عمومی دیگر مطلق نیست و هیچ کس نمی تواند به دیگری زیانی برساند و این امر باعث ایجاد اصل لاضرر شده است.
اگرچه تعارضی بین قاعده تسلیط و لاضرر وجود ندارد، چون نفع بردن و تصرف در ملک خود مستلزم ضرر به دیگران نیست. اما گاهی مواقع بکار رفتن این دو باهم نیز امکان پذیر نیست و در صورت تزاحم معمولاً قاعده لاضرر مقدم در اجرا می شود.
- ب) انحصاری بودن حق مالکیت
یعنی اینکه مالک حق دارد منحصراً از مال خود بهره مند شود واز تصرفات دیگران در اموال خود جلوگیری نماید؛ حتی اگر تصرفات دیگران ضرری هم برای او نداشته باشد. برای مثال مالک می توانند از گردش دیگران در محوطه ملک خود حتی به عنوان پیاده روی بازم ممانعت کند. مطابق مواد ۳۱ ق.م
- ج) دائمی بودن حق مالکیت
یعنی اینکه مالکیت مدت معینی ندارد و تا موضوع آن باقی است، مالکیت هم باقی است و با عدم استفاده مالک از ملک یا معطل گذاردن مال ،مالکیت از بین نمیرود. انتقال مال به دیگری از طریق معاملات ناقله بیع یا از طریق ارث و وصیت منافاتی با دائمی بودن مالکیت ندارد، زیرا در این موارد مالک تغییر می یابد اما ملکیت باقیست.
البته ارتباط عین مال با حق مالکیت گاه قطع می شود بی آنکه مال تلف شود یا حق انتقال یابد. برای مثال در اعراض، حق مالکیت انتقال نمیابد بلکه از بین می رود و مال از مباحات محسوب می شود.
طبق اوصاف می توانیم مالکیت را این گونه تعریف کنیم. مالکیت حقی است دائمی که به موجب آن شخص می تواند در حدود قوانین تصرف در مالی را به خود اختصاص دهد و از تمام منافع آن استفاده کند.
توابع مالکیت: یکی از نتایج مطلق مالکیت این است که مالک آنچه که از مال بدست می آید نیز می باشد. به عبارتی، حق مالکیت مالک، توابع و متعلقات مال را نیز می گیرد. مالکیت بر ثمرات و منافع و متعلقات مال را مالکیت تبعی گویند که مشتمل بر مالکیت بر ثمرات و منافع مال و مالکیت بر متعلقات مال از قبیل فضا و قرار زمین است.
اثبات مالکیت با اماره ی تصرف
هرگاه دو یا چند شخص، نسبت به یک مال، مدعی مالکیت باشند و هریک منکر حق مالکیت دیگری باشد، دعوای اثبات مالکیت پیش می آید. مقصود از اثبات حق مالکیت آن است که مالک به کمک ادله اثبات دعوا (اقرار، سند، شهادت، سوگند و اماره)بتواند حق مالکیت خود را به مال موضوع دعوا اثبات نماید.از جمله ادله ی که می توان با آن، مالکیت را اثبات نمود اماره تصرف می باشد .مطابق ماده ۳۵ تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. این ماده قاعده ید می باشد.
تصرفی دلیل مالکیت تلقی می گردد که دارای ۲ رکن:
- رکن مادی عبارت است از: استیلاء و تسلط مادی بر مال. استیلاء ممکن است با انجام اعمال مادی مانند تعمیر خانه، سکونت در خانه و با سکونت در خانه و یا در سوار شدن اتومبیل و یا انجام اعمال حقوقی مانند: فروختن یا اجاره دادن، صورت گیرد.
- رکن معنوی عبارت است از: تصور دارا بودن حق مالکیت و قصد اعمال حق به عنوان مالکیت.
برای اینکه تصرف، دلیل مالکیت باشد باید دارای دو شرط باشد:
- تصرف به عنوان مالکیت باشد: تصرف وکیل، مستاجر، ولی قهری که عین مال غیر را در تصرف دارند، دلیل بر مالکیت متصرف نیست، چون به عنوان مالکیت نیست.
بنابراین، اگر شخصی به عنوان وکیل مال موکل خود را در اختیار و تصرف خود داشته باشد، نمیتواند در برابر موکل خود و دیگران به تصرف خود برای مالکین آن مال استناد نماید، چون تصرف وی به عنوان مالکیت نبوده است. در این مورد تصرف وکیل، اماره بر مالکیت موکل است و یا تصرف مستاجر، اماره بر مالکیت عین برای موجر می باشد. بنابراین تصرف میتواند دلیل بر مالکیت غیر باشد. - تصرف باید مشروع باشد: اگر کسی مالی را به قهر و زور تصرف کند، تصرف او بر مال غصبی نمی تواند دلیل بر مالکیت او باشد. در این فرض، متصرف نیازی به اثبات مشروع بودن تصرف خود ندارد و کسی که خلع ید او را می خواهد، برای بی اثر ساختن اماره تصرف، باید اثبات کند که متصرف از راه مشروع برمال تسلط پیدا نکرده است.
مطابق ماده ۳۶. بنابراین هرگاه مدعی مالکیت ثابت نماید که تصرف متصرف، غاصبانه بوده ومجوز قانونی نداشته، تصرف مزبور معتبر نخواهد بود.
بیشتر بخوانید: وظایف دلال و حق کمیسیون مشاوره املاک
اماره تصرف در منفعت
اماره تصرف، ویژه ی اعیان اموال نیست، و در صورت وجود شرایط تصرف،متصرف، میتواند به استناد تصرف خود، ذی حق بودن خود را به حق مالی و منفعت موضوع دعوی اثبات نماید.
برای مثال، کسی که به عنوان مستاجر خانه رادر تصرف دارد، می تواند از اماره ی تصرف برای دلیل مستاجر بودن خود در برابر مدعی استفاده کند و یا کسی که از قدیم، در ملکی سال ها حق عبور و مرور داشته، می تواند از اماره تصرف برای صاحب حق ارتفاق بودن خود نسبت به ملک مزبور استفاده نماید.
در تعارض مالکیت سابق وتصرف فعلی کدام مقدم است؟
کسی متصرف مالی است و دیگری با ادعای مالکیت دعوای خلع ید علیه متصرف در دادگاه اقامه می نماید. در این فرض، مطابق ماده ۳۷ ق.م اگر متصرف فعلی اقرار کند که ملک سابقا مال مدعی او بوده است. در این صورت مشارالیه نمی تواند برای رد ادعای مالکیت شخص مزبور به تصرف خود استناد نماید، مگر اینکه اثبات نماید که ملک به ناقل صحیح به او منتقل شده است.
به موجب ماده ۳۷ از نظر قانون مدنی: در تعارض مالکیت سابق با تصرف فعلی، اگر مالکیت سابق، با اقرار متصرف فعلی اثبات گردد. مالکیت سابق بر تصرف فعلی مقدم است اما در صورت اثبات مالکیت سابق با سایر ادله اثبات اثبات دعوی، مانند سند شهادت، تصرف فعلی مقدم است. در این صورت دادگاه در صورتی حکم به نفع مدعی مالکیت سابق صادر می نماید که او اثبات نماید، تصرف متصرف فعلی نامشروع است.
دکتر کاتوزیان درباره تصرف فعلی و مالکیت سابق معتقدند:
اگر سابقه مالکیت مشخص نباشد یعنی مدعی مالکیت نتوانسته باشد مالکیت سابق خود را با هریک از ادله اثبات دعوا ثابت نماید، تصرف فعلی مقدم است. اما اگر مدعی، مالکیت سابق خود را با هریک از ادله اثبات دعوی اثبات نماید مالکیت سابق مقدم است و متصرف فعلی باید اثبات نماید که مال به سبب یا ناقل قانونی به او منتقل شده است.
با سلام و خسته نباشی . خودرو سنگین محروم پدرم را قسطی به شخصی فروختم که اقساط لیزینگ را برعهده گرفت و به تعهداتش عمل نکرده بود تا اینکه از پاسگاه شهرستان سرپل ذهاب با من تماس گرفتم که خودرو متعلق به نام کامل صفری(پدرم ) ۱۴ ماه پیش توسط آقای قربانی (خریدار ) در کنار جاده رها شده و بارها مورد دستبرد قرارگرفته است که این موضوع را قاضی شعبه ۱۰۱ کیفری بعد از شکایت آقای قربانی از من در رای برائت من نوشته که طبق صورت جلسه پاسگاه نزدیک خودرو که فرد متواری و خودرو را رها کرده و با استعلام از لیزینگ تبر به شما اما به شکایت آن شخص در تجدید نظر محکوم به ۲ میلیون جزای نقدی بدل از حبس شدم. و در حقوقی که خواهان فسخ بودم چون اظهارنامه نفرستاده بودم که اقساط را پرداخت کند فسخ رد شد. این شرایط در تجدید نظر حقوقی هم اعتراض من به رد فسخ تایید شد. بعداز رای بدوی اومده بود خودرو را پس بگیرد که عموی بنده گفته بود برو اقساط را پرداخت کن و پلاک به نام ما هست. و رفت و الان که برج ۵ امسال لایحه بدیم که هیچ ممانعتی برای دادن خودرو نداریم . آن شخص برج ۵ پارسال اومده بود برای خودرو فراری بوده و بعد از اینکه خودرو را تحویل نداریم و اعتراض به رای بدوی حقوقی داده بودیم رفت و با خودرو شخصی قاچاق کالا کرده و در زندان قم میباشد. در ضمن در تجدید نظر حقوقی و کیفی اشاره به آن شده که ماشین اوراق و خراب بوده و با جرثقیل به درب منزل آورده ام. دوم اینکه صورت جلسه ای که طلبکار آن شخص صاحب تریلی کشنده بوده و حکم جلب داشته خریدار خودرو قسطی ما متواری شده و آن شخص بار تریلی را با کله تریلی دیگری با پلاک پدرمرحومم به مقصد میرساند . الان برادرش شکایت کرده که که از من خسارت بگیرد آیا میتواند. ؟ ممنونم بزرگوار خدا بهت برکت بده
سلام خسته نباشید چرا که سالها در تصرف بوده است شخصی مدعی ملک شد و دادخواست اثبات مالکیت تحویل مبیع تصمیم مورد معامله علیه ما داد دادگاه دعوای ایشان را رد نمود و اعتراض اینجانب را تایید نمود حال با توجه به اینکه این حکم را داریم دوباره مزاحمت ایجاد می کند و ملک رادرنبودن من به تصرف خود در آورده است الان با این شرایط نمیدونم چیکار کنم لطفاً راهی نشان دهید که بتوانم به حق خودم برسم ممنون
سلام میتوانید شکایت تصرف عدوانی کیقری طرح نمایید وحکم دادگاه که به نفع شما صادر شده را ضمیمه شکواییه خود نمایید