تفسیر ماده ۲۴۴ قانون مجازات اسلامی
گروهی از جرایم که قانونگذار آن ها را جرم انگاری کرده است، کج روی هایی است که ناهنجاری های فورانی را در جامعه ایجاد می کند و موجب زوال اخلاقیات در یک کشور می شد از همین رو، با جرم انگاری و تعیین مجازات برای آن اعمال، به نوعی سعی دارد علاوه بر پیشگیری از ارتکاب آن اعمال، ماهیت و آسیب رسان بودن این ناهنجاری را به مردم معرفی نماید.
انحراف فرار از هنجارهاست و بزهکاری محور عمده انحرافات اجتماعی را تشکیل میدهد. یکی از مصادیق انحرافات اجتماعی «قوادی» است که برآیند تمرد و عصیان افراد هنجارشکن میباشد.
البته قوادی نه تنها با انحرافات اجتماعی ارتباط دارد، بلکه خود، عین انحراف است؛ زیرا «قواد» همانند سایر مجرمان به دنبال تأمین خواستههای نفسانیاش، ارزشهای اجتماعی را نادیده گرفته و به هنجارها عمل نمی کند و حرمت جامعه را میشکند.
قوادی چیست؟
قواد بر وزن فعال از مادة قود و قیادت است، در تعریف لغوی یعنی کسی که جلو افتاده است. لکن در اصطلاح خاص و به استعاره در مورد ارتکاب عمل مجرمانهای که حاصل آن به هم رساندن دو فرد برای انجام اعمال منافی عفت (زنا و لواط) است، به کار میرود.
لغت قواد در فرهنگ معین به معنای کسی است که واسطه شهوت رانی دیگران است.
در فرهنگ دهخدا هم قیادت به معنای رهبری، راهبری و دلالی محبت آمده است و شخصی را که این عمل را انجام دهد، قواد می نامند.
قانون مجازات اسلامی، به دلیل این که بر اساس فقه تدوین شده است، در تعریف جرائم نیز اکثراً از نظر مشهور فقها پیروی مینماید.
لذا ماده ۲۴۲ اشعار دارد:
قوادی عبارت از به هم رساندن دو یا چند نفر برای زنا یا لواط است.
تبصره ۱- حد قوادی منوط به تحقق زنا یا لواط است در غیر این صورت عامل، مستوجب تعزیر مقرر در ماده (۲۴۴) این قانون است.»
در تفسیر این ماده مشخص می شود که قوادی در خصوص مساحقه (همجنسگرایی زنان) مشمول مجازات قوادی نمی شود و مجازات تعزیری را به همراه دارد.
همچنین با توجه به تبصره ماده فوق الذکر، قوادی زمانی جرم حدی است که زنا یا لواط محقق شود.
ماده ۲۴۴ قانون مجازات اسلامی
ماده ۲۴۴- کسی که دو یا چند نابالغ را برای زنا یا لواط به هم برساند مستوجب حد نیست لکن به سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق و حبس تعزیری درجه شش محکوم می شود.
قوادی برای افراد نابالغ
در خصوص قوادی برای افراد نابالغ وضعیت در قانون مجازات اسلامی متفاوت است.
ماده ۲۴۴ قانون مجازات اسلامی بیان می دارد:
کسی که دو یا چند نابالغ را برای زنا یا لواط به هم برساند مستوجب حد نیست لکن به سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق و حبس تعزیری درجه شش محکوم می شود.
در تفسیر این ماده لازم است که چند نکته مورد بررسی قرار گیرد.
افراد نابالغ طبق قانون چه کسانی هستند؟
ماده ی ۱۴۶ قانون مجازات اسلامی مقرر می دارد:
که افراد نابالغ مسئولیت کیفری ندارند. علاوه بر این، سن بلوغ طبق، ماده ۱۴۷ قانون مذکور در دختران و پسران به ترتیب نه و پانزده سال تمام قمری است.
همچنین، ماده ۱۴۸ همان قانون بیان می دارد که در مورد افراد نابالغ، بر اساس مقررات این قانون، اقدامات تامینی و تربیتی اعمال می شود. پس منظور از نابالغ در ماده ۲۴۴ افرادی هستند که هنوز به سن بلوغ نرسیده اند.
علت حدی نبودن جرم ماده ۲۴۴ قانون مجازات اسلامی
به نظر می رسد قانونگذار بر این بوده که این افراد به دلیل عدم داشتن بلوغ جنسی نمی توانند رابطه ی جنسی کامل برقرار کنند، که لازم به ذکر است این نظر غلط است. زیرا سن بلوغ جنسی در افراد متفاوت است.
با توجه به اینکه تاکیدی بر ایجاد یا عدم ایجاد رابطه جنسی در این ماده نشده است، به نظر می رسد قانونگذار افراد زیر سن بلوغ را فاقد قوای جنسی می داند.
همچنین مسئله مهم تر این است که مسائل مربوط به کودکان از حساسیت بالاتری برخوردار است و به نوعی این عمل کودک آزاری محسوب می شود.
لذا اصلا نباید در خصوص این موارد به مساحمت رفتار کرد. اما با توجه به ماده مذکور به نظر می رسد قانونگذار با مسامحت بیشتری رفتار کرده است.
مجازات تعزیری جرم ماده ۲۴۴ قانون مجازات اسلامی
مجازات در نظر گرفته شده برای این جرم، مجازات تعزیری درجه شش است. این مجازات شامل حبس بیش از شش ماه تا دو سال و سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق است.
به نظر می رسد این مجازات برای اعمالی که موجب انحرافات افراد نابالغ می شود و آن ها را وسیله ای برای کسب درآمد می نماید، مناسب نباشد.
همچنین این مجازات قابل تعویق و تعلیق نیز می باشد. از همین، به هیچ وجه نمی توان این مجازات را تنبیهی برابر برای رفتار مجرمانه ی مذکور دانست.
تکرار در جرم ماده ۲۴۴ قانون مجازات اسلامی
اگر قواد مجددا این جرم را تکرار شود با توجه به اینکه وی زن است یا مرد مجازات وی متفاوت است. ( در بخش بعد بدان پرداخته می شود) اما در خصوص فردی که مرتکب جرم به هم رساندن افراد نابالغ می شود این مورد تحت شرایط عمومی قوانین تکرار جرم بررسی و مجازات می شود زیرا این جرم جز جرایم تعزیری محسوب می شود.
ماده ۱۳ قانون کاهش مجازات حبس های تعزیری در خصوص تکرار جرم اشعار دارد:
هر كس به علت ارتكاب جرم عمدي به موجب حكم قطعي به يكي از مجازاتهاي تعزيري از درجه يك تا درجه پنج محكوم شود و از تاريخ قطعيت حكم تا حصول اعاده حيثيت يا شمول مرور زمان اجراي مجازات، مرتكب جرم عمدی تعزيري درجه يك تا شش گردد، حداقل مجازات جرم ارتکابی میانگین بین حداقل و حداکثر مجازات قانونی آن جرم است و دادگاه می¬تواند وی را به بیش از حداکثر مجازات تا یک چهارم آن محکوم کند.
تفاوت مجازات بر اساس جنسیت
طبق ماده ۲۴۳ قانون مجازات:
حد قوادی برای مرد هفتاد و پنج ضربه شلاق است و برای بار دوم علاوه بر هفتاد و پنج ضربه شلاق به عنوان حد، به تبعید تا یک سال نیز محکوم می شود که مدت آن را قاضی مشخص می کند و برای زن فقط هفتاد و پنج ضربه شلاق است.
اگر زن یا مرد، مرتکب جرم قوادی شوند، اطلاق روایات اقتضا میکند که در اعمال مجازات و استحقاق عقوبت بین آنان تفاوتی نباشد، هم چنانکه با استناد به اطلاق آن میان مسلمان و کافر تفاوتی در اعمال مجازات نیست.
اما در قانون به جز مجازات شلاق، سایر مجازاتها مختص مردان است و زنان از مجازات حلق و اشهار به طور قطع معاف هستند و چه بسا از تصریح جمعی از فقها و نیز سکوت عدهای دیگر معلوم می شود که تبعید هم برای زنان جایز نیست. قانون مجازات تبعید را مخصوص مردان دانسته و شلاق را مجازات مشترک زن و مرد عنوان نموده است.
- دلیل این تفاوت چیست و چرا در جرم واحد میان دو مجرم به لحاظ کیفر تفکیک قائل شده است؟
شهید ثانی می فرماید:
«… ولا جزّ علی المرأة و لا شهرة و لا نفی للاصل و منافاة النفی لما یجب مراعاته من ستر المرأة».
ایشان تراشیدن سر و گردانیدن در شهر و تبعید را بخاطر «اصل» منتفی می داند، احتمالاً مراد از اصل آن است که تراشیدن موی سر مغایر با شئون زنانه است.
چنانکه در ایام حج، مردان موظف به تراشیدن موی سر هستند، اما زنان این تکلیف را ندارند. به علاوه گرداندن زن در شهر و مشهور نمودن او در میان مردم با اخلاق اسلامی منافات داشته و پیامدهای منفی در جامعه دارد.
نتیجه گیری
گروهی از جرایم که قانونگذار آن ها را جرم انگاری کرده است، کج روی هایی است که ناهنجاری های فروانی را در جامعه ایجاد می کند و موجب زوال اخلاقیات در یک کشور می شد.
از همین رو، با جرم انگاری و تعیین مجازات برای آن اعمال، به نوعی سعی دارد علاوه بر پیشگیری از ارتکاب آن اعمال، ماهیت و آسیب رسان بودن این ناهنجاری را به مردم معرفی نماید. یکی از این اعمال ناهنجار قوادی است.
قوادی عبارت از به هم رساندن دو یا چند نفر برای زنا یا لواط که از گذشتههای دور تاکنون دامنگیر جوامع بوده است.
این جرم از حد یک بزه ساده و جزئی فراتر رفته و به جرم سازمان یافته و بحران بزرگ اجتماعی تبدیل شده است که قاچاق زنان و دختران و تشکیل باند های فساد و مراکز فحشا را به همراه دارد.
سوالات متداول
۱- دو مرتبه اقرار متهم ۲- شهادت دو شاهد ۳- علم قاضی.
عنصر معنوی جرم قوادی شکل نگرفته است و در نتیجه جرم قوادی محقق نمی شود.( منظور از عنصر معنوی این است که مرتکب انجام فعل را بخواهد یا دست کم احتمال وقوع آن را بدهد در واقع مرتکب باید قصد انجام فعل مجرمانه را داشته باشد.)
در صورتی که هر بار حد بر او جاری شود در مرتبه چهارم اعدام می شود.
برخی بر این تصورند که قوادی ماهیت معاون در جرم را دارد ولی اگر کمی دقت شود متوجه می شویم که با توجه به شروط تحقق معاونت این ادعا بی دلیل است و جرمی مستقل تلقی می شود. بنابراین قوادی نه معاونت در جرم که خود جرمی مستقل و مطلق است.