جرم قتل در قانون ایران و احکام اسلام و آشنایی با انواع قتل
قتل در تعریف فقها إزهاق النفس المعصومة المکافئة عمدا عدوانا می باشد. معنای لغوی ازهاق خارج ساختن است که به معنی سلب حیات می باشد. منظور از معصوم بودن آن این است که تلف نمودن آن جایز نباشد و منظور از مکافئه برابر بودن جان گرفته شده می باشد. با ذکر عنوان عمدی نیز فقها در این تعریف فقط قتل عمد را مد نظر قرار داده اند در حالیکه قتل به دو قسمت عمدی و غیر عمدی تقسیم میگردد که شبه عمد و خطای محض در دسته بندی غیر عمد قرار دارند.
مرگ در اصطلاح پزشکی نیز توقف غیر قابل برگشت همه ی عملکردهای مغز، فقدان قدرت پذیرش و عدم واکنش میدانند.
قتل در ایران و اسلام
قتل جز جرائم علیه تمامیت جسمانی و جرایم خشونت بار و بالاترین توع جرمی است که یک انسان می تواند مرتکب گردد. این جرم علیه جان آدم ها واقع می گردد که تنها دارایی واقعی و غیر قابل تجدید انسان است و جزیی از وجود اوست از قدیم الایام در نظام های حقوقی مجازات های سنگینی برای آن در نظرگرفته شده است و این امر کاملا بدیهی می باشد زیرا قتل انسان را از جانش محروم می کند که با ارزش ترین برای هر شخصی می باشد.برای همین این صدمه نهایی وغیر قابل جبران باید طوری جرم انگاری گردد تا کمتر کسی جرات کند به جان دیگری دست درازی نماید.
خداوند در آیه ۳۲ سوره مائده در این باره می فرمایند:
هر كس كسى را جز به قصاص قتل يا [به كيفر] فسادى در زمين بكشد چنان است كه گويى همه مردم را كشته باشد و هر كس كسى را زنده بدارد چنان است كه گويى تمام مردم را زنده داشته است و قطعا پيامبران ما دلايل آشكار براى آنان آوردند [با اين همه] پس از آن بسيارى از ايشان در زمين زياده روى مى كنند همچنین خداوند در آیه ۲۵ سوره فرقان می فرمایند انسانی را که خداوند خونش را حرام شمرده، جز به حق نمیکشندو هر کس چنین کندمجازات سختی خواهد دید در حدیث پیامبر اعظم نیز آورده شده است که اولین چیزی که در روز قیامت خداوند درباره آن داوری میکند خون است واگر همه دنيا نابود شود، نزد خدا اهميتش كمتر از خونى است كه به ناحق ريخته شود.با توجه به اینکه فقه و شریعت یکی از مهم ترین منابع مد نظر قانونگذار است این جرم در قانون جزای ایران نیز دارای سنگین ترین ضمانت اجرا می باشد که قصاص است.البته که قانون جزا بین با توجه به فعل مرتکب و عنصر روانی او در مجازات انواع قتل تفاوت قائل شده است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت
مَن أعانَ على قَتلِ مؤمنٍ بشَطرِ كَلِمَةٍ لَقِيَ اللّه َ يَومَ القِيامَةِ مَكتوبٌ بينَ عَينَيهِ : آيِسٌ مِن رَحمَةِ اللّه ِ .
هر كس [حتى] با نيم كلمه حرف در كشتن مؤمنى كمك كند، روز قيامت خدا را در حالى ديدار كند كه بر پيشانيش نوشته شده است: نوميد (محروم) از رحمت خدا.
عناصر و ارکان جرم قتل
برای این که جرمی انجام گردد فعل یا ترک فعلی در شرایط خاصی باید به وقوع پیوند این عوامل را عنصر مادی جرم می نامند که شامل رفتار، اوضاع و احوال وقوع جرم و نتیجه می باشد
الف)رفتار: عنصر مادی جرم قتل رفتاری است مثل هول دادن چاقو زدن،سر بریدن که از مرتکب، سر میزند و منجر به قتل می شود خواه با ابزار قتاله این عمل انجام گردد خواه ابزار کشنده نباشد.
عنصر مادی اعم از فعل و ترک فعل می باشد. سوال اساسی اینجاست که آیا قتل از طریق ترک فعل نیز قابلیت تحقق دارد یا نه؟
پاسخ این سوال در ماده ۲۹۱ قانون مجازات آمده است که هرگاه کسی فعلی که انجام آن را برعهده گرفته یا وظیفه خاصی را که قانون بر عهده او گذاشته است، ترک کند و به سبب آن، جنایتی واقع شود، چنانچه توانایی انجام آن فعل را داشته است جنایت حاصل به او مستند می شود و حسب مورد عمدی، شبه عمدی، یا خطای محض است، مانند این که مادر یا دایه ای که شیر دادن را برعهده گرفته است، کودک را شیر ندهد یا پزشک یا پرستار وظیفه قانونی خود را ترک کند
قانون مجازات ایران قتل را از طریق ترک فعل نیز قابل تحقق می داند ولی پیش فرض قانونگذار وجود نوعی وظیفه اقدام می باشد که مرتکب بر طبق قانون یا قرارداد موظف به آن است.شرایط قتل ترک فعلی به شرح زیر است
- وجود وظیفه قانونی یا قراردادی نه اخلاقی
- سببیت بین ترک فعل و وقوع قتل (ترک عمل باید موجب قتل گردد) بنابر این در صورت وجود یک عامل مستقل قتل به تارک فعل منتسب نمی گردد.
- توانایی تارک فعل بر انجام عمل
ب)شرایط و اوضاع احوال لازم برای جرم قتل
برای اینکه رفتار، جنایت محسوب گردد و مستوجب قصاص باشد سه شرط اساسی باید رعایت گردد که به شرح ذیل است:
انسان بودن قربانی: منظور از قتل کشتن شخص زنده می باشد و جنایت علیه مردگان مثل بریدن سر آنها عنوان قتل ندار بلکه دیه جنایت بر میت پرداخته میشد ماده ۳۷۲ قانون مجازات نیز بر این نکته تاکید کرده که قتل سلب حیات مستقر افراد می باشد:هرگاه کسی آسیبی به شخصی وارد کند به گونه ای که وی را در حکم مرده قرار دهد و تنها آخرین رمق حیات در او باقی بماند و در این حال دیگری با انجام رفتاری به حیات غیرمستقر او پایان دهد نفر اول قصاص می شود و نفر دوم به مجازات جنایت بر میت محکوم می گردد.جنین نیز اگر چه دارای حیات است ولی کشتن آن قتل محسوب نمیگردد.در واقع جنین نیز انسان دانسته نشده که کشتن آن قصاص در پی داشته باشد.هرچند که قانونگذار درمورد از بین بردن جنین از واژه ی قتل استفاده کرده است اما منظور قانونگذار قتل در معنای لغوی آن که در عربی به معنای نابود کردن است می باشد نه معنای خاص زیرا این معنا فقط مختص انسان در خارج از رحم می باشد.البته باید به این تکته توجه کرد که جنین داخل شکم مادر در آخرین مراحل جنینی بر اثر ضربه بدنیا بیاید و کمی زنده بماند و بعد در اثر آن ضربه عمدی بمیرد تحقق عنوان قصاص بعید نمی باشد.
خود نبودن قربانی: منظور از این شرط آن است که قربانی نباید خود قاتل باشدزیرا خودکشی هرچند از نظر شرعی گناه کبیره کی باشد لکن در قانون ایران جرم نمی باشد و هرگاه عملی جرم نباشد مساعدت در آن نیز جرم نمی باشد(نظریه استعاری بودن معاونت) مساعدت و معاونت در خودکشی جرم نیست مگر از طریق سامانه های رایانه ای یا مخابراتی طبق ماده ۱۵ جرائم رایانه ای آن هم به دلیل گسترده بودن این فضا و تاثیر مندی زیاد ان در افراد.
بیشتر بخوانید: سرقت و انواع آن در قانون مجازات اسلامی
محقون الدم بودن قربانی: همانطور که در بالا به آن اشاره شد، قتل ازهاق نفس معصومه می باشد .مهصوم مقابل مهدور قراردارد و به کسی گفته می شود که خون او مورد احترام قانون نمی باشد .اشخاص مهدور الدم به دو بخش مهدور الدم مطلق (اشخاصی که خونشان نسبت به عموم مردم هدر است وشخصی بخاطر کشتن او قصاص نمی شود)و مهدور الدم نسبی(اشخاصی که فقط نسبت به برخی افراد مهدورالدم هستند و در صورت کشته شدن فقط توسط آن افراد حق قصاص ثابت نمی باشد) توسط تقسیم میگردند.
اشخاص مهدور الدم طبق ماده ۳۰۲ قانون مجازات افراد زیرند که همه مهدور الدم مطلقند بجز مورد پ و ث:
- الف- مرتکب جرم حدی که مستوجب سلب حیات است.
- ب- مرتکب جرم حدی که مستوجب قطع عضو است، مشروط بر اینکه جنایت وارد شده، بیش از مجازات حدی او نباشد، در غیر این صورت، مقدار اضافه بر حد، حسب مورد، دارای قصاص و یا دیه و تعزیر است.
- پ- مستحق قصاص نفس یا عضو، فقط نسبت به صاحب حق قصاص و به مقدار آن قصاص نمی شود.
- ت- متجاوز و کسی که تجاوز او قریب الوقوع است و در دفاع مشروع به شرح مقرر در ماده (۱۵۶) این قانون جنایتی بر او وارد شود.
- ث- زانی و زانیه در حال زنا نسبت به شوهر زانیه در غیر موارد اکراه و اضطرار به شرحی که در قانون مقرر است.
ذکر این نکته ضروری است که چنانچه شخص کشته شده مهدور الدم هم نباشد ولی مرتکب وی را با اعتقاد صادقانه بر اینکه او مهدور الدماست کشته و این اعتقاد در دادگاه ثابت گردد، قصاص منتفی است و شخص به پرداخت دیه و تعزیر محکوم میگردد.
نتیجه:
جرم قتل یک جرم مقید است که رسیدن به نتیجه خاص لازمه تحقق این جرم است ولی آنچه که اهمیتی ندارد نحوه و ابزار نیل به این نتیجه می باشد. لزوم رابطه سببیت بین رفتار و نتیجه حاصله ضروری می باشد.پس برای محکوم کردن شخصی به عنوان قاتل صرف اثبات انجام رفتار خاص کافی نمی باشد بلکه باید رابطه سببیت مستقل و موثر بین رفتار و نتیجه باشد.
عنصر روانی جرم قتل
یکی از کاملترین تعاریف از عنصر معنوی را جناب صادقی ارائه کرده اند: رکن معنوی یکی از پایههای اساسی در جرایم عمدی، به نیّت باطنی و خواست مجرمانهی مرتکب تعبیر شده است، به نحوی که طی آن اراده ی جانی متوجه انجام فعل ممنوع و تحقق نتیجهای است که از طرف قانونگذار جزایی، جرم قلمداد شده است.
انواع قتل
قتل عمد
برای عمدی محسوب شدن باید قاتل هم قصد انجام آن رفتار را داشته باشد هم قصد نتیجه را و فرقی نمیکند عمل انجام داده نوعا کشنده است یا خیر. پس با وجود دو عنصر قتل، عمدی محسوب میگردد.
- عمد در فعل: یعنی فرد از روی اراده و اختیار عمل مد نظر خود را بر روی انسان مورد نظر انجام داده است نه در اثر جنون،مستی، اجبار و…
- عمد در نتیجه: مرتکب علاوه بر اراده و اختیار باید قصد سلب حیات قربانی را نیز داشته باشد مانند اینکه کسی شخص را به تصور اینکه مرده است از ارتفاع پرتاب کند ولی آن شخص زنده باشد.در اینجا شخص ابدا قصد کشتن انسان را نداشته ولی قصد پرتاب کردن مرده (همان قصد فعل)را داشته پس قتل عمد نمی باشد.
صدور حکم قصاص برای شخصی که قصد قتل نداشته ممکن است.
برای توضیح این قسمت ابتدا حالت هایی که در آن قتل، عمدی محسوب می گردد طبق ماده ۲۹۰ قانون مجازات بیان می شود.
الف)عمد در فعل-عمد در نتیجه شخص معین (عمد محض، قصد مستقیم قتل): هرگاه مرتکب با انجام کاری قصد ایراد جنایت بر فرد یا افرادی معین یا فرد یا افرادی غیرمعین از یک جمع را داشته باشد و در عمل نیز جنایت مقصود یا نظیر آن واقع شود، خواه کار ارتکابی نوعاً موجب وقوع آن جنایت یا نظیر آن بشود، خواه نشوداین بند ماده عمد محض را بیان میکند که قاتل هم قصد فعل دارد هم قصد نتیجه در عمل هم قتل محقق شده است نحوه ی رسیدنو کشنده بودن عمل در این بند اصلا مهم نیست زیرا مرتکب هم قصد فعل دارد هم قصد نتیجه مانند شخصی که ضربه ای آهسته برای تحقق قتل به دیگری وارد مینماید.
ب)عمد در فعل_عدم عمد در نتیجه اما عمل نوعا کشنده (در حکم عمد،قصد تبعی مطلق): هرگاه مرتکب، عمداً کاری انجام دهد که نوعاً موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن، می گردد، هرچند قصد ارتکاب آن جنایت و نظیر آن را نداشته باشد ولی آگاه و متوجه بوده که آن کار نوعاً موجب آن جنایت یا نظیر آن می شود در این بند مرتکب قصد کشتن را ندارد اما عملی انجام میدهد که غیر کشتن نتیجه دیگری در برندارد و و عرف انجام آن عمل را نوعا کشنده میداند.مثل اینکه شخصی با چوب پی درپی به سر دیگری بزند و بگوید که قصد قتل نداشته ام که در اینجا قصد قتل مفروض پنداشته می شود.
پ) عمد در فعل _عدم عمد در نتیجه و عمل غیر کشنده ولی توجه و آگاه به حال قربانی(در حکم عمد، قصد تبعی نسبی): هرگاه مرتکب قصد ارتکاب جنایت واقع شده یا نظیر آن را نداشته و کاری را هم که انجام داده است، نسبت به افراد متعارف نوعاً موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن، نمی شود لکن درخصوص مجنیٌ علیه، به علت بیماری، ضعف، پیری یا هر وضعیت دیگر و یا به علت وضعیت خاص مکانی یا زمانی نوعاً موجب آن جنایت یا نظیر آن می شود مشروط بر آنکه مرتکب به وضعیت نامتعارف مجنیٌ علیه یا وضعیت خاص مکانی یا زمانی آگاه و متوجه باشددر این بند نیز با توجه به وضعیت خاص قربانی قصد کشتن مفروض انگاشته می شود.
ت)عمد در فعل_عمد در نتیجه اما شخص غیر معین(عمد محض): مثل بمب گذاری در مکان عمومی
اکنون با در نظر گرفتن حالات بالا در می یابیم که صدور حکم قصاص برای شخصی که قصد کشتن ندارد اما عملش نوعا کشنده است یا عملش هم کشنده نیست و قصد کشتن هم نداشته اما با توجه به شرایط مجنی علیه آن عمل موجب قتل شده و شخص قاتل هم به شرایط مجنی علیه آگاهی داشته هم متوجه بوده که این عمل موجب قتل با توجه به آن شرایط است.
قتل شبه عمد
ماده ۲۹۱- جنایت در موارد زیر شبه عمدی محسوب می شود:
الف- هرگاه مرتکب نسبت به مجنیٌ علیه قصد رفتاری را داشته لکن قصد جنایت واقع شده یا نظیر آن را نداشته باشد و از مواردی که مشمول تعریف جنایات عمدی می گردد، نباشد.
ب- هرگاه مرتکب، جهل به موضوع داشته باشد مانند آنکه جنایتی را با اعتقاد به اینکه موضوع رفتار وی شیء یا حیوان و یا افراد مشمول ماده (۳۰۲) این قانون است به مجنیٌ علیه وارد کند، سپس خلاف آن معلوم گردد.
پ- هرگاه جنایت به سبب تقصیر مرتکب واقع شود، مشروط بر اینکه جنایت واقع شده مشمول تعریف جنایت عمدی نباشد. در این نوع قتل مرتکب عامدا فی فعله ولی مخطا فی قصده می باشد یعنی قصد انجام آن رفتار را داشته ولی قصد نتیجه حاصل از آن را نداشته و عمل نیز نوعا کشنده نمیباشد.در واقع این نوع قتل زمانی رخ می دهد که نتیجه واقع شده بسیار فراتر از انتظار ما از انجام آن عمل است.مثلا پدری که فرزندش را با خط کش به نحوی که نوعا موجب جنایت نمیگردد به قصد تادیب میزد و فرزند میمیرد
آنچه که در قتل شبه عمد موضوعیت دارد قصد ایقاع فعل نسبت به شخص معین است.یعنی مرتکب همیشه قصد انجام فعلی را نسبت به یک شخص معین دارد بر خلاف جنایات عمدی که اگر شخص قصد کشتن فرد نامعینی از جمع را داشته باشد و در عمل نیز جنایت محقق گردد عمد محسوب میگردد.ولی در شبه عمد باید قصد فعل نسبت به شخص معینی وجود داشته باشد.برای مثال کسی که که سنگی را برای مضروب کردن شخصی غیر معین از یک جمع پرتاپ میکند و در اثر آن فرد کشته می شود قتلش خطای محض است نه شبه عمد چون فرد معینی منظورش نبوده است.
قسمت آخر ماده ۲۹۱ موارد تقصیر مرتکب را هرچند شخص معین منظور نباشد شبه عمد دانسته است.
قتل غیر عمد در تصادفات رانندگی
هرگاه بیاحتیاطی یا بیمبالاتی یا عدم رعایت نظامات دولتی یا عدم مهارت راننده (اعم از وسائط نقلیه زمینی یا آبی یا هوایی) یا متصدی وسیله موتوری منتهی به قتل غیر عمدی شود مرتکب به شش ماه تا سه سال حبس و نیز به پرداخت دیه در صورت مطالبه از ناحیه اولیای دم محکوم میشود.
این ماده ناظر به شب عمد محسوب نمودن قتل ناشی از تصادفات می باشد ذکر این نکته نیز خالی از لطف نمی باشد که اگر تصادف منجر به مرگ حادثه دیده گردد این قتل عمد محسوب نمی گردد حتی اگر راننده بدون گواهینامه باشد.
جرم موضوع این ماده به دلیل متوجه نبودن به قربانی خاص ماهیتا خطای محض است که بدلیل تقصیر مرتکب، در حکم شبه عمد دانسته شده است. بی احتیاطی و بی مبالاتی باید علت حادثه باشد تا بتوان مرتکب را به مجازات مقرر محکوم نمود.
با توجه به ذکر عنوان وسیله نقلیه موتوری وسائل غیر موتوری مانند دوچرخه از این ماده خروج دارند.
دونفر درحال غرق شدن دردیا هستند به تخته پاره ای سوار میشوند که فقط وزن یکس از یکی از انها را تحمل میکند یکی از ان دو دیگری را به اب می اندازد وان فرد می میرد ایا انن فرد مجازات میشود چرا